این تصویری که گذاشتم مجسمه ی اقتاپوس(به قول باران مهر) هست که از دستمال کاغذی درست کرده .من و ماماجون طاهره داشتیم باهم حرف میزدیم و خانمی بازی می کرد وقتی حرفمون تموم شد دیدیم اینو ساخته .
در آستانه تولدت هستیم عشق مادر
شیرینی لبخند همیشه میزبان صورتت باشد گل من
زمستان که به آستانه ی سرما میرسد اگر همه جا هم خشکسالی باشد در خانه ی من صدای باران می پیچد
زمستان آمد. باران آمد. مادر با باران آمد. باران با مهر آمد. باران مهر آمد...
یه دایره برای باران مهر کشیدم بهش گفتم می تونی باهاش یه آدم بسازی اینو کشیده صورتشو جانه من داشته باش چه قیافه ای! درست مثل اخم کردنه خودشه قربونش بره مامانی
من برای تو تنها عشق میخواهم و محبت
اینکه عزیز مادر قلبت همواره با صدای عشق بتپد و با نور ایمان روشن باشد
دخترم هماره مهربان باش و باران مهر و محبتت را برقلب دیگران ببار