باران مهر

قلب مامان و بابا تنها به عشق تو می تپد دخترم باران مهر

باران مهر

قلب مامان و بابا تنها به عشق تو می تپد دخترم باران مهر

مجسمه سازی

 این تصویری که گذاشتم مجسمه ی اقتاپوس(به قول باران مهر) هست که از دستمال کاغذی درست کرده .من و ماماجون طاهره داشتیم باهم حرف میزدیم و خانمی بازی می کرد وقتی حرفمون تموم شد دیدیم اینو ساخته .  

درآستانه ی زمستان

در آستانه تولدت هستیم عشق مادر 

شیرینی لبخند همیشه میزبان صورتت باشد گل من 

زمستان که به آستانه ی سرما میرسد اگر همه جا هم خشکسالی باشد در خانه ی من صدای باران می پیچد 

زمستان آمد. باران آمد. مادر با باران آمد. باران با مهر آمد. باران مهر آمد...

نقاشی

یه دایره برای باران مهر کشیدم بهش گفتم می تونی باهاش یه آدم بسازی اینو کشیده صورتشو جانه من داشته باش چه قیافه ای! درست مثل اخم کردنه خودشه قربونش بره مامانی 

محبت

من برای تو تنها عشق میخواهم و محبت 

اینکه عزیز مادر قلبت همواره با صدای عشق بتپد و با نور ایمان روشن باشد 

دخترم هماره مهربان باش و باران مهر و محبتت را برقلب دیگران ببار

چیزهای بااهمیت

جمعه گذشته رفته بودیم پارک باران مهر آخراش خیلی اذیت کرد یه خانواده کنارمون بودند که یه دختر داشتن به باران مهر گفتیم حالا که ما رو اذیت میکنی دوستمون نداری نگاه کن ببین اگه اون آقا و خانم رو دوست داری بابا مامانت بشن تو رو با دخترشون عوض کنیم باران مهر کلی بهشون دقت کرد براندازشون کرد بعد با ناراحتی گفت پس چکمه هام تختم کمد و اتاقم چی