باران مهر

باران مهر

قلب مامان و بابا تنها به عشق تو می تپد دخترم باران مهر
باران مهر

باران مهر

قلب مامان و بابا تنها به عشق تو می تپد دخترم باران مهر

دندون شیری

چند وقت بود دندون بارانمهر شل شده بود ولی جرات نداشتیم براش بکنیمش غذا هم خوب نمیخورد. آخر هفته رفتیم لردگان عمه ها اونجا بودند درساهم دندوناش افتاده بود گفتم دندوناش خودش افتاد عمه گفت لق شده بود عمه معصومه کند براش. گفتم عمه معصومه دندون بارانمهر رو نگاه کن دست کرد تویه دهنش و یه دفعه کندش خیلی باحال بود بارانمهر فقط میخندید ذوق زده شده بود. به همه نشون داد. گفت حالا صبح که بیدارشم پری دندون هدیه م رو  میده گفتم نه اینجا که نمیشه وقتی خونه ی خودمون خوابیدی میاد آدرس اینجا رو بلد نیست. قبول کرد .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.