http://s6.picofile.com/file/8231552826/Voice_024.m4a.html
سه شنبه تولد بارانمهر بود شیرینی برد کلاس موسیقی و بعد شب توی خونه جشن گرفتیم کلی هدیه گرفت و طبق سفارشش یه کیک کیتی هم داشت با کلی ترقه و فشفشه. دست همه درد نکنه . شمعش رو یه بار شکست کلی گریه کرد و بابایی دوباره رفت براش شمع خرید.
با بارانمهر سوار ماشین بودیم و اون تابلوهای توی خیابون رو میخوند مغازه بچه گانه مامانگانه گوشت فروشی خانه فروشی سوار اتوبوس شدن تا رسیدیم به تابلوی کنار هتل ماهان فکر میکنید اون رو چیخوند؟
در خیابان تخت نگذارید بخوابید
مامان جون اعظم و باباجون این هفته رفتند مشهد و از باران مهر خواستن خودش سوغاتش رو انتخاب کنه و اون چادر سیاه آستین دار و مقنعه خواست. حالا که اینها رو داره خیلی خوشحاله.
مرسی باباجون مامان جون
باران مهر توی کلاس موسیقی هفته گذشته خیلی خوب بود آهنگ ابر سفید رو خیلی خوب زد و خوند متاسفانه بقیه بچه ها خوب نبودند خانم جعفرپور از همه خواسته بود براش دست بزنن و باران مهر دو برچسب ستاره جایزه گرفت. خیلی خوشحال شد و اونها رو باهم چسبوند توی کتابش.